کد مطلب:369996 شنبه 21 اسفند 1395 آمار بازدید:391

68: اللهم صل علی محمد وآله ، وادراءعنّی بلطفک ، واغذنی بنعمتک .
 امام سجاد علیه السلام در این قطعه از دعای شریف مكارم الاخلاق ، پس از آنكه درود می فرستد به حضرت محمد و آلش ، دو مطلب را از پیشگاه مقدس حضرت باری تعالی درخواست می نماید. اول : بار الها! به لطف و عنایت خود هر آنچه زیانبار و مضر است ، از من دفع كن . دوم : بار الها! با نعمت خود به من قوت و غذا اعطا فرما.

معنی دراء و لطف 

به خواست خداوند توانا، این دو جمله از كلام حضرت زین العابدین (ع ) موضوع بحث و سخنرانی امروز است . در آغاز لازم است معنای كلمه دراء و همچنین كلمه لطف كه در دعای امام (ع ) آمده است روشن شود. علامه سید علی خان می گوید:

دراء الشی ء دراء دفعه . اللطف الرفق والبر. (167)

دراء به معنای دفع كردن چیزی است ، و لطف به معنای مدارا و نیكی نمودن است .

فی اءسماءاللّه تعالی اللطیف ، هو الذی اجتمع له الرفق فی الفعل والعلم بدقائق المصالح وایصالها الی من قدرها له من خلقه . (168)

لطیف از اسماء حضرت باری تعالی است . او كسی است كه در ذات مقدّسش مدارای در عمل ، با علم و آگاهی به دقایق مصلحتها جمع شده تا آن را به فردی از مخلوق خود كه درباره اش مقدر فرموده است ، برساند.

بلایای گوناگون 

اگر سؤ ال شود كه چرا امام (ع ) از بلاهایی كه دفع آنها را خواستار شده است نام نبرده و تنها به ادای یك جمله كوتاه وادراء عنی بلطفك اكتفا فرموده است ؟ در پاسخ می توان گفت : بلایایی كه ممكن است در طول زندگی دامنگیر انسانها شود به قدری زیاد است كه به شمار نمی آید. اما به طور كلی و نوعی می توان قسمتی از آنها را به عنوان بلایای ارضی و سماوی ، طبیعی و مصنوعی ، تدریجی و ناگهانی ، روحی و جسمی ، حكومتی و مردمی ، همگانی و فردی ، و از این قبیل ذكر نمود. با مطالعه در یك آیه و حدیثی كه ذیل آن آمده است تا اندازه ای متوجه می شویم كه بلایا چقدر وسیع و گسترده است .

قل هو القادر علی ان بیعث علیكم عذابا من فوقكم او من تحت ارجلكم او یلبسكم شیعا ویذیق بعضكم باءس بعض . (169)

ای پیمبر گرامی ! به مردم بگو: خداوند قادر است كه عذابی را از بالای سر شما فرو فرستد یا از زیر پا معذّبتان نماید یا شما را به تفرّق و پراكندگی مبتلا كند و بعضی را به بلای بعض دیگر گرفتار سازد.

بلایایی از بالای سر 

عذاب از بالای سر، مانند فرستادن بارانهای شدید و به جریان افتادن سیلهای سنگین بنیان كن كه مردم را هلاك كند و منازل و مزارع و دامهای آنان را با سرعت نابود نماید، یا طوفانهای شدید و سریعی را در فضا به جریان اندازد، ساختمانها را فرو ریزد و مردم زیادی را مقتول و مجروح نماید، یا صاعقه فرستد و امواج آن مایه هلاكت افراد و از بین بردن اموالشان گردد، یا كوههای آتشفشان از بالای سر مردم فوران كند و با مواد مذاب و سنگهای گداخته كه از دهانه آن خارج می شود، روستاها و قراء اطراف آن را ویران نماید و مردمی را كه نتوانستند فرار كنند، طعمه مرگ سازد.

عذاب از زیر پا مانند زلزله كه گاهی منازل را بكلی ویران می نماید، عده زیادی از زن و مرد و كودك زیر سقفها و دیوارهای فرو ریخته جان می سپارند، عده ای مجروح می شوند و آنان كه زنده می مانند، اغلب تهیدست و بی بضاعت گشته و در شدت مضیقه به حیات خود ادامه می دهند.

بلایایی از زیر پا 

گاهی دریا از زیر پای مردم پیشروی می نماید و منزلهای اطراف را خراب می كند، اهالی را متواری می نماید، و آنان را در زندگی به بلایا و شداید گوناگون مبتلا می سازد. گاهی مردم در جامعه گرفتار به بلایا و شداید گوناگون مبتلا می سازد. گاهی مردن در جامعه گرفتار اختلاف عقیده دینی و سیاسی می شوند، دسته بندی ها در آن موقع آغاز می گردد، گروهها در مقابل یكدیگر می ایستند، و در نتیجه آتش فتنه و فساد كه عذاب بزرگ الهی است ، بین آنان مشتعل می گردد و به بلاهای عظیم مبتلا می شوند.

عذابهایی كه مذكور افتاد و می توان از این آیه برداشت نمود، اغلب بلایای طبیعی و مربوط به نظام آفرینش است ، ولی در روایتی كه ذیل این آیه آمده ، امام (ع ) از عذابهای غیر طبیعی نام برده است .

عن ابیعبد اللّه علیه السلام قال : من فوقكم من السلاطین الظلمة و من تحت ارجلكم العبید السوء و من لا خیر فیه ، اءو یلبسكم شیعا یضرب بعضكم ببعض بما یلقیه بینكم من العداوة والعصبیة و یذیق بعضكم باءس بعض هو سوء الجوار. (170)

بلایای اجتماعی 

امام صادق (ع ) فرمود: عذاب از بالای سر یعنی معذب بودن از ناحیه سلاطین و زمامداران ظالم ، و از زیر پا یعنی عذاب دیدن از افراد فرومایه و پست اجتماع و آنان كه فاقد خیر و خوبی هستند، و گرفتار انشعاب شدن و تجاوز بعضی به بعض دیگر بر اثر القای عداوت و عصبیّت ، و ابتلای بعضی به عذاب بعض دیگر مانند مبتلا بودن آدمی به همسایه بد است . در كنار مصائب جمعی و گروهی ، بلایای فردی و شخصی وجود دارد كه نه قابل پیش بینی است و نه قابل پیشگیری ، بی خبر و به طور ناگهان می آید و برق آسا به زندگی خاتمه می دهد. در روزگار گذشته ، این قبیل وقایع بسیار روی داده كه بعضی از آنها در تاریخ ثبت گردیده و برخی به دست فراموشی سپرده شده است ، و در اینجا یك مورد از حوادث فردی ذكر می شود:

بلایای فردی 

یعقوب بن داود، وزیر مقتدر و نافذ الكلمه مهدی عباسی بود. برادری داشت به نام عمر بن داود كه او نیز به اعتبار برادرش مورد توجه مردم بود. روزی عمر تصمیم گرفت با جمعی از دوستان و بستگان خود به گردش بروند. وسایل آسایش فراهم آمد و مقدار لازم خوراك و میوه های گوناگون آماده شد. اما در آن روز به طور ناگهانی عمر درگذشت و همه بستگان به شگفت آمدند. علت مرگ این بود كه سبدی از انگور نزد وی بردند، اما دو حبّه از خوشه ای برگرفت و به دهان افكند. بدون اینكه بر حبّه ها دندان بزند و پوستشان را بشكافد، به پایین فرستاد، اما حبّه ها در گلو ماندند، نه فرو رفتند و نه بیرون آمدند تا نفس عمر قطع شد و از دنیا رفت . برادرزاده اش داود بن علی در عزای او ضمن اشعاری گفت : عنر صبح در كمال سلامتی و خوشی با دوستان و بستگان به سر برد، اما اكنون میّت خانواده است و در قبری نزد آرامگاه پدرش كه از توده های سنگ و ریگ پوشیده شده ، آرمیده است . (171)

مرگهای ناگهانی 

با گسترش تمدن صنعتی و پیشرفت اختراعات ، مرگهای ناگهانی به شكلهای مختلف افزایش یافته و هر روز در گوشه و كنار دنیا وقایع ناگواری روی می دهد، گاه طیاره سقوط می كند و عده ای كشته می شوند، گاه بر اثر واژگون شدن ماشین یا تصادف قطار، عده ای بی خبر و به طور ناگهانی از دنیا می روند، گاه گروههای مختلف برای ارعاب مردم یا ایجاد اختلال در گذرگاههای پر جمعیت بمبهایی را كار می گذارند و موقعی كه زنان برای خرید لوازم منزل به محل می روند، ناگهان بمب منفجر می شود و عده ای زن با كودكانی كه همراه برده بودند، كشته می شوند. آیا كسی جز خداوند دانا از آفات و بلاهای ناگهانی كه هر لحظه ممكن است دامنگیر انسانها شود، اطلاع دارد؟ آیا جز ذات اقدس الهی كسی می تواند بلاهای گوناگون را بگرداند و آدمی را از خطر برهاند؟ پاسخ این پرسشها واضح است و ملجاء و پناهی جز پرورگار دانا و توانا وجود ندارد. امام سجاد (ع ) در جمله اول این قطعه دعا، از خداوند دفع بلایا را با عبارتی كوتاه درخواست نموده و عرض می كند:

وادراء عنّی بلطفك .

بار الها! آفات و خطرات را به لطف خود از من بگردان و دفع فرما.

امام (ع )، متعلّق دفع را توضیح نداده ، زیرا اگر نوع بلایا را می گفت ، باعث تطویل كلام می گردید و اگر می خواست بعضی از بلایا را توضیح دهد، قابل احصاء نبود؛ از این رو، حضرت علی بن الحین علیه السلام دفع آفات را خواسته و متعلق دفع را به علم الهی محوّل نموده است ، مثل اینكه ضمن دعای تعقیبات مشتركه آمده است :

اللهم انی اساءلك من كل خیر احاط به علمك واعوذ بك من كل شرّ احاط به علمك . (172)

علم الهی به همه بلایا 

بار الها! از هر خیری كه علمت به آن احاطه دارد، از تو خواهانم ، پروردگارا! از هر شری كه علمت به آن محیط است ، به تو پناه می برم .

می توان گفت دعای امام سجاد (ع ) نیز در اینجا چنین می شود:

وادراء عنی بلطفك كل شر احاط به علمك .

بار الها! هر شری را كه علمت به آن احاطه دارد، با لطف خود از من دفع فرما.

دوستداران حضرت زین العابدین (ع ) به پیروی از مولای خود، شایسته است روزی چند بار، ولو به فارسی ، یا به هر زبان كه می دانند، به پیشگاه الهی عرض كنند: بار الها! به لطف خود هر شری را كه علم تو به آن احاطه دارد، از من بگردان و دفع فرما. امام سجاد (ع ) در این جمله كوتاه ، دو تقاضا از پیشگاه خداوند نموده است : اول آنكه بلایا و آفات را از وی دفع نماید، دوم آنكه دفع آفات از ناحیه باری تعالی با لطف و رفق انجام شود. معاشرت و مواجهه با مردم به رفق و مدارا از عوامل پیروزی و موفقیتهای اجتماعی است و اولیای گرامی اسلام ، ضمن روایات متعددی ، ارزش این خلق پسندیده را به پیروان خود خاطر نشان ساخته اند.

اثر رفق و مدارا 

عن النّبی صلی اللّه علیه و آله : ان الرفق لم یوضع علی شی ء الا زانه ، ولا نزع من شی ء الا شانه . (173)

رسول اكرم (ص ) فرمود: هر چیزی كه رفق و نرمی بر آن قرار داده شود، مایه جمال و زیباییش می گردد، و رفق و ملایمت از هر چیزی كه برداشته شود، او را زشت و معیوب می نماید.

آموزگاری كه به نوآموز درس می دهد، اگر رفق و ملایمت را رعایت نماید، به فرموده رسول گرامی (ص )، آن تدریس از جمال و زیبایی برخوردار می شود، نوآموز به درس خواندن دلگرم و علاقه مند می گردد و به قول شاعر:

درس معلم ار بود زمزمه محبّتی

جمعه به مكتب آورد طفل گریز پای را

بر عكس ، اگر آموزگار با طفل رفتار تند و خشن داشته باشد، بچه را دلسرد و بی علاقه به درس می نماید. پیمبر گرامی اسلام (ص ) خود معلم جامعه بود. خداوند او را مبعوث فرمود كه مردم را از جهل برهاند، بلای عظیم بت پرستی را كه معلول نادانی بود، دفع نماید و موجبات سعادت جامعه را فراهم آورد. برای آنكه در این راه به پیروزی نایل گردد، خداوند به وی دستور داد كه در تبلیغ دین حق با لطف و مدارا عمل نماید، به نرمی و ملایمت سخن گوید و از این راه پیروزی بزرگی نصیب آن حضرت گردید.

عن ابیعبد اللّه علیه السلام قال : قال رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله ، امرنی ربی بمداراة الناس كما امرنی باداء الفرائض . (174)

امام صادق (ع ) از رسول اكرم (ص ) حدیث نموده كه فرموده خداوند مدارای با مردم را به من امر فرمود، همانطور كه ادای واجبات و فرایض را.

دفع بلا از راه خشونت 

خداوند مسبب الاسباب اگر بخواهد بلایی را از كسی دفع نماید و او را از خطر محفوظ دارد، می تواند وسیله نامطبوع و خشنونت آمیزی را مقدّمه دفع بلا قرار دهد و می تواند از راه پیشامد و رویدادی بسیار مطبوع و لطیف ، به آن هدف مقدس جامه تحقق بپوشاند و بلا را بگرداند. مثلا در میدان فروش میوه و سبزی بمب نیرومندی كار گذارده شده كه طبق محاسبه بیست دقیقه دیگر منفجر خواهد شد. مرد محترمی در میدان ، كار لازمی دارد و باید به آنجا برود. فاصله منزلش تا میدان به قدر پنج دقیقه پیاده رفتن است . از منزل خارج می شود. اگر در راه با مانعی برخورد ننماید، موقعی به میدان می رسد كه چند دقیقه بیشتر به لحظه انفجار باقی نمانده است ، اما خداوندا اراده فرمود كه بلا را از وی دفع نماید. چند قدمی از منزل دور نشده به مردی برمی خورد كه با در امر معامله ای اختلاف حساب دارد. آن دو در رهگذر توقف می كنند، مطلب اختلاف حساب را به میان می آورند، كلماتی را با هم ردّ و بدل می نمایند و هر یك به نفع خود سخن می گوید و تند می شود. این تبادل كلام چند دقیقه به طول می انجامد كه ناگهان صدای مهیب انفجار به گوش می رسد. مردم از پی صدا می روند. خداوند برای حفظ جان آن مرد با ایمان و محترم كه عازم میدان بود، مانع ایجاد نمود، با مرد طرف معامله خود مواجه گردید، در رهگذر توقف نمودند، آنقدر با هم سخن گفتند كه بمب منفجر شد و بلا از جان آن مرد دفع گردید.

گرداندن بلا از راه لطف 

گاهی همان مرد شریف و با ایمان كه عازم میدان است ، از منزل خارج می شود، چند قدمی بیشتر نرفته كه در راه با یكی از دوستان قدیمی بسیار محترمش برمی خورد، یكدیگر را در آغوش می گیرند و به هم ابراز محبت می كنند. مرد با ایمان از دوست قدیمی خود درخواست می كند به منزلش بیاید تا از وی پذیرایی كند. دوست قدیمی می گوید كار فوت شدنی دارم ، باید حتما بروم ، اما به احترام دعوت شما به قدر نیم ساعت در منزلتان توقف می كنم . صاحب منزل میوه و شیرینی می آورد. با هم گرم صحبت می گردند كه متگاه صدای انفجار بمب شنیده می شود. گویی خداوند آن دوست قدیمی مرد با ایمان را ماءمور نموده بود كه در موقع معین از آن رهگذر عبور نماید، دعوت صاحبخانه را بپذیرد، در منزلش قدری توقف كند، و در خلال آن ملاقات آمیخته به لطف و رفق ، بمب منفجر شود و مرد با ایمان از خطر مرگ رهایی یابد. امام (ع ) در جمله كوتاه دعای خود، از خداوند دو تقاضا می نماید. اول می گوید:

وادراء عنّی .

بار الها! مرا مشمول فیض و عنایت خود فرما و بلایا را از من بگردان .

دوم عرض می كند:

بلطفك .

بار الها! بلایایی را كه بر سر راه دارم با لطف و رفق از من دفع فرما.

امام سجاد (ع ) در جمله دوم دعا كه موضوع بحث امروز است ، عرض می كند:

واغذنی بنعمتك

بار الها! به نعمت خود قوت و غذا به من عطا فرما.

در این عبارت ئو كلمه شایان ملاحظه است : یكی غذاء و آن دیگر نعمت .

معنی غذاء و نعمت 

الغداء ما یغتدی به من الطعام والشراب . هو ما به نماء الجسم و قوامه . والنعمة ما قصد به الاحسان والنفع . (175)

غذاء چیزی است از خوردنی و نوشیدنی كه با آن تغذیه می شود، نموّ جسم و قوام بدن وابسته به آن است . نعمت آن چیزی است كه اعطا كننده اش قصد احسان و نفع رساندن داشته باشد.

بشر و دیگر موجودات زنده روی زمین به غذا احتیاج دارند. اگر به قدر كافی تغذیه كنند، نیرومند و توانا هستند و قوای آنها به خوبی انجام می كند. اگر تغذیه آنها ناقص باشد، فعالیتشان به نسبت ناقص خواهد بود، و اگر غذا نرسد، گرسنگی به حیاتشان خاتمه می دهد. از جمله آیات بزرگ حضرت باری تعالی ، نظام متقن و محكمی است كه برای تغذیه تمام موجودات زنده زمین پایه گذاری فرموده و در پرتو آن ، حیات فردی و حیات فردی نوعی همه آنها محفوظ است و چرخهای زندگی در خشكی و دریا به گردش خود ادامه می دهند نباتات به طور طبیعی از آب و زمین و همچنین از هوا و آفتاب تغذیه می كنند، خود زنده می مانند و برای گیاهخواران و دانه خواران غذا می سازند. حیوانات گیاهخوار و پرندگان دانه خوار از روییدنی ها و دانه ها تغذیه می كنند، خودشان زنده می مانند و غذای درندگان و پرندگان گوشتخوار را تهیه می نمایند. جنین تا در رحم است ، به وسیله جفت از وجود مادر تغذیه می كند و پیش از آنكه به دنیا بیاید، كارگاه شیر سازی پستان مادر به طور خودكار به راه می افتد تا همزمان با ولادت نوزاد، غذایش آماده و مهیا باشد. جالب آنكه شیر مادر كه غذای طبیعی كودك است ، عالی ترین و كاملترین غذا برای اوست و اگر از آن تغذیه كند، تمام نیازهای كودك برآورده می شود.

نظام عالم و تغذیه موجودات زنده 

عن النبی صلی اللّه علیه و آله قال : لیس للصبی لبن خیر من لبن امه . (176)

رسول اكرم (ص ) فرموده : برای طفل ، هیچ شیری بهتر از شیر مادر نیست .

بچه های حیوانات برّی و بحری از خزندگان ، پرندگان ، چرندگان ، درندگان ، و حشرات دو گروهاند، بعضی دورات كودكی ندارند مانند ماهی ها و حشرات ، پس از آنكه تخم ریزی كردند، موقعی كه بچه از تخم بیرون می آید به هدایت تكوینی باری تعالی ، خود ش از پی غذا می رود و آنها كه دوران كودكی دارند، بعضی برای تغذیه و زنده ماندن به مادر احتیاج دارند و بعضی به حمایت پدر نیز محتاجند و این برنامه ها با قلم قضای الهی ، در لوح وجود همه آنها ثبت شده است . خلاصه آفریدگار حكیم از طرفی موجودات زنده را نیازمند به غذا آفریده و از طرف دیگر نظام حكیمانه جهان را به گونه ای پایه گذاری فرموده كه به همه آنها غذا برسد و نیازشان بر طرف گردد.

وما من دابة فی الارض الا علی اللّه رزقها. (177)

هیچ جنبنده ای روی زمین نیست ، مگر آنكه رزقش به عهده خداوند است .

ارتزاق بشر و سایر موجودات 

ارتزاق انسان از منابع طبیعی با ارتزاق نباتات و حیوانات از جهانی متفاوت است و در اینجا به ذكر دو مورد اكتفا می شود. اول : تكوین نبات و حیوان در طبیعت و ارتزاق آنها از یكدیگر در حدی است كه بر طبق آن ساخته شده اند و نمی توانند چیزی بر كمّیّت و كیفیتش بیفزایند، اما انسان موجودی است عاقل و آزاد، خداوند به مشیّت حكیمانه خود او را از امتیازات مهمّی برخوردار نموده است . یك جا در قرآن شریف فرمود:

هو الذی خلق لكم ما فی الارض جمیعا. (178)

او خداوندی است كه تمام آنچه را كه در زمین است ، برای شما آفریده .

و در جای دیگر كتاب مجید فرموده :

الك تر ان اللّه سخر لكم ما فی الارض . (179)

نمی بینی كه آفریدگار توانا تمام محتویات كره ارض را مسخّر ارضی در تاءمین رفاه و بهبودی زندگی خویش بهره برداری نماید.

بشر و تسخیر طبیعت 

درختان جنگل قادر نیستند در خود تغییرات اساسی دهند و وضع خویش را دگرگون سازند، امام انسان قادر است با حفر چاه یا قنات یا به وسیله بستن سدّ در رودخانه ها، زمین مرده را احیاء كند و آن را به صورت مزرعه یا باغ میوه درآورد و از محصولش ارتزاق نماید.

حیوانات علفخوار فقط از آنچه در طبیعت تكوین شده استفاده می كنند و نمی توانند برای خود چراگاه بسازند و از نعمت بیشتر برخوردار گردند، اما انسان قادر است برای دامهایی كه از آنها تغذیه می كند، مرتع به وجود آورد و رزق خود را توسعه دهد. حیوان گوشتخوار می تواند مرغی را كه در طبیعت ساخته شده شكار كند، آن را طعمه خود سازد، اما انسان ماشین جوجه كشی ساخته و تخم مرغهای طبیعی را به وسیله آن ماشین به مرغ تبدیل می كند و از گوشتش تغذیه می نماید و خلاصه ، ارتزاق انسان از منابع طبیعی با بهره برداری تمام موجودات زنده ارضی بسیار متفاوت است .

نبات و حیوات و محدودیت 

راهنمای نباتات و حیوانات در گزینش غذای مفید و متناسب ، هذایتی است كه حضرت باری تعالی در عمق وجودشان قرار داده و با سرشتشان آمیخته است و در آن خطا و انحراف وجود ندارد؛ شاخه گل می داند كه از چه موادّی باید تغذیه كند تا محصولش معطّر و رنگین باشد، و همچنین درخت گلابی و انگور می داند چه موادی را جذب كند تا بتواند گلابی و انگور بیاورد، و چون منشاء اعمال نباتات و حیوانات هدایت تكوینی خداوند است ، اولا به جبر اجرا می شود و نبات و حیوان در قبول و ردّ آنها از خود اراده و اختیاری ندارند تا بتوانند از اجرایش سرپیچی نمایند یا در آن تحوّل و تغییری ابه وجود آورند، و پانیا هدایت الهی صراط مستقیم است و به ناپاكی و گناه آلوده نیست ، آنچه را كه انجام می دهند، بر وفق نظام حكیمانه آفرینش است . اما انسان ، آزاد آفریده شده و ممكن است بر اثر لذّت گرایی ، خویشتن رابه خوردنی ها و نوشیدنی های مضرّ آلوده نماید و به عوارض زیانبارشان مبتلا گردد، و همچنین قادر است غذا را از راههای غیر مشروع و تجاوز به حقوق دگران تهیه نماید و مرتكب گناه گردد. از این رو، خداوند در كنار هدایت تكوینی ، برای انسانها هدایت تشریعی مقرّر فرموده و به وسیله پیمبران ابلاغ نموده است تا آنان را به مسیر صحیح و مصلحت رهبری نماید. قرآن شریف درباره رهبر بزرگوار اسلام (ص ) فرموده :

ویحل لهم الطیبات ویحرم علیهم الخبائث . (180)

انسان و غذای حلال و حرام 

پیمبر اسلام آنچه را كه پاك و طیّب است بر مردم حلال می كند و آنچه را كه پلید و خبیث است تحریم می نماید.

درباره تهیه مال دستور داده شده :

یا ایها الذین آمنوا لا تاءكلوا اموالكم بینكم باالباطل . (181)

ای اهل ایمان ! اموال یكدیگر را از راه باطل نبرید و نخورید. اسلام خوردن گوشت خوك و نوشیدن مشروبات الكی را تحریم نموده و آنها را از خبائث شناخته است . دنیای پیشرفته امروز، هم اكنون گوشت خوك را می خورد و مشرب الكلی را می نوشد، زیان نوشابه های الكلی در دنیای علم روشن شده و شاید عن قریب عوارض زیانبار گوشت خوك از نظر اخلاقی و معنوی و همچنین از نظر عوارض جسمی نیز روشن و واضح گردد. به دست آوردن رزق حلال و اجتناب از غذای حرام در آیین مقدس اسلام مورد كمال توجه است و در این باره روایات متعدّدی از اولیای گرامی دین رسیده كه بعضی از آنها در اینجا ذكر می شود.

عن ابیجعفر علیه السلام قال : لیس من نفس الا وقد فرض اللّه لها رزقها حلالا. (182)

امام باقر(ع ) فرمود: هیچ انسانی نیست مگر آنكه خداوند برای او رزق حلال مقرر فرموده است .

اندرز لقمان به فرزندش 

و فی وصایا لقمان لابنه : والزم القناعة والرضا بما قسم اللّه وان السارق اذا سرق حبسه اللّه من رزقه وكان علیه ائمه ولو صبر لنال ذلك وجاءه من وجهه . (183)

در وصایای لقمان به فرزندش آمده است : همواره ملازم قناعت و راضی به تقسیم خداوند باش . دزد وقتی مرتكب سرقت می شود، خداوند از رزق او می كاهد و گناه دزدی به عهده اش می ماند. اگر صبر می كرد و دزدی نمی نمود، همان مقدار از راه مشروع به وی می رسید.

بی صبری و حرام خواری 

دخل علی علیه السلام المسجد وقال لرجل : امسك علی بغلتی فخلع لجامها و ذهب به فخرج علی علیه السلام بعد ما قضی صلوته و یبده در همان لیدفعهما الیه مكافاءة له فوجد البغلة عطلی . فدفع الی غلمانه الدرهمین لیشتری به لجاما. فصادف الغلام اللجام المسروق فی السوق قد باعه الرجل بدرهمین فاخذه بالدرهمین و عاد الی مولاه . فقال علی (ع ): ان العبد لیحرم نفسه الرزق الحلال بترك الصبر ولا یزداد علی ما قدر له . (184)

علی (ع ) در رهگذر به مسجدی رسید. از قاطر پیاده شد كه به داخل مسجد برود، مردی در آنجا بود. قاطر را به او سپرد و وارد مسجد گردید. آن مرد لجام قاطر را درآورد و با خود برد. امام (ع ) در مسجد نماز گزارد، دو درهم در دست گرفته بود تا اجرت آن مرد را بدهد. موقعی كه آمد، دید كه قاطر بدون نگهبان و بی لجام است . دو درهم را به كسی كه با حضرت به داخل مسجد آمده بود داد كه برود و لجامی بخرد. او در بازار آمد، لجام قاطر را در دكّانی دید كه مرد سارق آن را به دو درهم فروخته بود. فرستاده علی (ع ) آن را به دو درهم خرید و نزد مولای خود برگشت و جریان را به عرض حضرت رساند. امام (ع ) فرمود: آدمی با بی صبری ، خود را از رزق حلال محروم می نماید و چیزی بیشتر از آنچه مقدر است به وی نمی رسد.

استفاده از رزق حلال 

خلاصه ، در اسلام ، رزق حلال اهمیت بسیار دارد و مسلمان موظّف است این امر را درباره خود و درباره كسانی كه نفقه آنها بر وی واجب است ، رعایت نماید و حداقل از غذایی استفاده كند كه در پیشگاه الهی مورد موآخذه قرار نگیرد.

عن رجل من جعفی قال : كنا عند ابیعبد اللّه علیه السلام فقال رجل : اللهم انی اءساءلك رزقا طیبا. قال فقال ابوعبداللّه (ع ) هیهات هیهات ! هذا قوت الانبیاء و لكن سل ربك رزقا لایعذبك علیه یوم القیامة . (185)

مردی از جعفی می گوید: در محضر امام صادق (ع ) بودیم . شخصی با حضور امام دعا كرد: بار الها! به من رزق طیّب روزی فرما. حضرت فرمود: چه درخواستی دور از اجابت ، این غذای پیمبران است . از خداوند رزقی را بخواه كه در قیامت تو را برای آن رزق عذاب ننماید.

امام سجاد (ع ) در جمله دوم دعای مورد بحث امروز، به پیشگاه الهی عرض می كند:

واعذنی لنعمتك .

بار الها! با رحمت و نعمت خود به من قوت و غذا مرحمت فرما.

امام (ع ) از خداوند رزقی را طلب می كند و غذایی را می خواهد كه منشاء آن نعمت و رحمت او باشد. شاید مراد امام زین العابدین (ع ) از این غذا كه درخواست نموده ، همان رزق طیبی باشد كه امام صادق (ع ) در حدیث مذكور فرمود: آن رزق پیامبرات الهی است .

در پایان بحث امروز، به مناسبت كلمه غذاء كه در دعای امام سجاد (ع ) آمده ، چند جمله ای از بلای بزرگ گرسنگی و پاداش الهی به كسانی كه گرسنه را سیر می كنند به عرض شنوندگان محترم می رسد. خداوند در قرآن شریف گرسنگی را در كنار ناامنی ذكر نموده و این هر دو را ماده امتحان مردم معرفی فرموده است .

خطر ناامنی 

ولنبونكم بشی ء من الخوف والجوع . (186)البته شماها را به ناامنی و گرسنگی امتحان می نماییم .

اگر در جامعه ، حكومتی مقتدر وجود داشته باشد و امنیّت را برقرار نماید، افراد ظالم برای مصون ماندن از كیفرهای قانونی دست تغدّی به روی مردم نمی گشایند و به آنان تجاوز نمی نمایند. اما اگر حكومت نباشد یا در حكومت احساس ناتوانی و ضعف شود، دست ستمكاران باز می گردد و جان و كال و عرض مردم در معرض خطر قرار می گیرد. فقط مؤ منین به خدا و انسانهای واقعی هستند كه در بود و نبود حكومت ، از مرز، حقّ و فضیلت قدمی فراتر برنمی دارند و از حدّ انسانیّت تجاوز نمی كنند. از این رو، در محیط ناامن ، باطنهای پاك و ناپاك آشكار می گردد و گروه طیب از خبیث تمیز داده می شود.

گرسنگی و امتحان خداوند 

گرسنگی همانند ناامنی ، وسیله آزمایش است . مردم بسیاری از این امتحان مانند امتحان ناامنی سرافكنده بیرون می آیند.

فی الخبر: واعوذبك من الجوع فانه بئس الضجیع . (187)

بار الها! به تو پناه می برم از گرسنگی كه آن هم بستر بدی است .

برای آنكه مسلمانان در گرسنگی به گناه آلوده نشوند و از مسیر حق منحرف نگردند، از طرفی اسلام سیر كردن گرسنه را كفاره بعضی از گناهان قرار داده و از طرف دیگر غذا دادن به آنان را از عبادات بزرگ به حساب آورده است .

عن النبی صلی اللّه علیه و آل قال : من افضل الاعمال عنداللّه ابراد الكباتد الحارة و اشباع الكباد الجائعة والذی نفس محمد بیده لا یؤ من بی عبد یبیت شبعان واخوه المسلم جائع . (188)

رسول اكرم (ص ) فرمود: از اعمل افضل و برتر نزد خداوند سرد كردن درونهای گرم و سیر كردن درونهای گرسنه است . قسم به خدایی كه جان محمد در قبضه اوست ، ایمان نیاورده است به من بنده ای كه شب سیر بخوابد و برادر مسلمانش گرسنه باشد.